منوی اصلی
صفحه نخست alh luvtd ;kdn تبیان
درباره وبلاگ
با سلام خدمت شما فقط مطالبی که در قسمت 1- "مطالب،نواها ونماهای تولیدی وبلاگ" 2- :"مطالب و مقالات تولیدی نویسنده" 3- و قسمت : " نرم افزارهای تولیدی نویسنده وبلاگ" میباشد مربوط به نویسنده(بنده) وبلاگ است تمام این مطالب به تلاش خود نویسنده به دست آمده و از هیچ وبلاگی کپی گرفته نشده حتی سعی کرده ام که کالاهایی که دوستان دیگر معرفی کرده اند،معرفی نکنم تا کالاهای جدید را معرفی کنم اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم تشکر
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 486231
تعداد نوشته ها : 42
تعداد نظرات : 5
این سایت را حمایت می کنم
Online User
Rss
لوگوی ما



لوگو دوستان

توليد در تضاد با شبكه بانكي!

 


بانك ها هميشه نهادي براي كمك به توليد بوده اند. اما شرايط كنوني چيزي غير از اين موضوع را نشان مي دهد!!


ارز

گران شدن نرخ دلار و ساير ارزهاي عمده در بازار غيررسمي در هفته‌هاي اخير شايد براي برخي سود خوبي به دنبال داشته اما آيا همه از اين وضع سود مي‌برند؟ پاسخ كاملاً روشن است؛ خير؛ گراني دلار براي افراد فرصت‌طلبي كه مي‌خواهند يك شبه ره صد ساله را بروند به دور از اثرات منفي آن بر اقتصاد واقعاً سودآور بوده و هست..........

 


تولید در تضاد با شبکه بانکی!

 


بانک ها همیشه نهادی برای کمک به تولید بوده اند. اما شرایط کنونی چیزی غیر از این موضوع را نشان می دهد!!
ارز
گران شدن نرخ دلار و سایر ارزهای عمده در بازار غیررسمی در هفته‌های اخیر شاید برای برخی سود خوبی به دنبال داشته اما آیا همه از این وضع سود می‌برند؟ پاسخ کاملاً روشن است؛ خیر؛ گرانی دلار برای افراد فرصت‌طلبی که می‌خواهند یک شبه ره صد ساله را بروند به دور از اثرات منفی آن بر اقتصاد واقعاً سودآور بوده و هست.

اما در این بین نکته مهمی که در شبکه بانکی از سال گذشته استارت خورده و حال نیز ادامه دارد، کاهش مدت زمان سپرده‌گذاری مردم در بانک‌هاست. براساس گزارش رسمی بانک مرکزی مدت نگهداری سپرده‌های بلندمدت یک ماه در بانک‌ها کاهش یافته است.

از سوی دیگر، براساس مشاهدات و گفته فعالان شبکه بانکی تمایل برای خروج سپرده‌های بانکی از سوی سپرده‌گذاران به دلیل نوسانات شدید ارزی و سکه نسبت به سال‌های گذشته افزایش یافته است.

این بدان معنی است که با وجود افزایش نرخ سود بانکی تعدادی از سپرده‌گذاران رغبتی برای نگه داشتن پولشان در بانک‌ها ندارند. طی ماه‌های اخیر بسیاری از سپرده‌گذاران سپرده‌های خود را از بانک‌ها بیرون کشیده و در بازار ارز و سکه سرمایه‌گذاری کرده‌اند.

این وضعیت، شرایط سختی را برای بانک‌ها که در حال مقابله با تحریم و فشار افزایش تسهیلات خواهی هستند، ایجاد کرده است. برای همین است که اکثر بانک‌ها برای سال مالی خود کمترین سود را پیش‌بینی کرده‌اند.

این وضعیت، شرایط سختی را برای بانک‌ها که در حال مقابله با تحریم و فشار افزایش تسهیلات خواهی هستند، ایجاد کرده است. برای همین است که اکثر بانک‌ها برای سال مالی خود کمترین سود را پیش‌بینی کرده‌اند

حال اگر فضای ارزی کشور و سوداگری بازار ارز و سکه مهار نشود و وسوسه سود آنی از این بازار منفی نشود باید شاهد افزایش خروج و مهاجرت سپرده‌ها یا حداقل کاهش میزان نگهداری سرمایه‌ها در بانک‌ها باشیم.

این شرایط باعث می‌شود که قدرت تسهیلات‌دهی بانک‌ها روند نزولی به خود گیرد و بانک‌ها ناچاراً رفتار انقباضی از خود نشان دهند. تا زمانی که نرخ سوددهی و دلالی شدید بازار سکه و ارز باشد نمی‌توان به رونق پس انداز پول در بانک‌ها امید داشت.

جای تأسف است که بسیاری از واردکنندگان نیز ارز حاصل از صادرات خود را نیز به بانک‌ها بر نمی‌گردانند و با این کار به رشد تقاضا در بازار ارز دامن می‌زنند.

حال مسئولان امر به جای پاسکاری و رفع مسئولت از خود درباره بحران ارز، باید هر چه زودتر به فکر ایجاد ثبات و تثبیت نرخ ارز و تقویت بازار سکه باشند تا بیش از این سرمایه‌های سرگردان از بخش‌های مختلف چه حقیقی و حقوقی به این بازار سرازیر نشود. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند باید شاهد حضور هر چه بیشتر مردم عادی و شرکتها و دلالان بیشتر و در نتیجه گرانی بی‌خود و بی‌جهت کالا و ضرر مردم باشیم.

اقتصاد -سرمایه

به دلیل همین روحیه سوداگری حاکم بر اقتصاد، میان بانک ها و تولید تضاد منافعی رخ داده است. در کشوری مانند ایران که محیط کسب‌و‌کار به شدت محدود‌کننده است بانک‌ها منطقاً باید از مشارکت در سرمایه‌گذاری بگریزند و راه هموار سوداگری را طی کنند. این انتخاب منطقی برای همه بخش‌های اقتصاد ایران از جمله نظام بانکی نتایج وحشتناکی در بلندمدت خواهد داشت. دولت برای مقابله با این خطر احتمالی باید تا حد ممکن فضای سوداگری را مسدود و فضای سرمایه‌گذاری را باز کند. اما این اقدام به راحتی امکان‌پذیر نیست و به مقدمات فراوانی از جمله اصلاح نظام مالیاتی برای نظارت بیشتر بر همه بخش‌های اقتصادی، روانسازی نظام اداری برای بهبود محیط کسب‌و‌کار و اصلاح متغیرهای کلان اقتصادی مانند مهار تورم نیاز دارد.

جدا از سیاست‌های بلندمدت، دو راهکار میان‌مدت می‌تواند در آشتی دادن منافع بخش‌های تولیدی با بخش بانکی مفید باشد؛ نخست تغییر رفتار بانک‌ها و دوم مداخله کارآمد دولت در تخصیص منابع بانکی. بانکداری اصلی که الگوی آن در این نوشته توضیح داده شد شیوه‌ای است که می‌تواند منافع بخش بانکی با بخش‌های تولیدی را هم‌جهت سازد. این الگوی بانکداری ریسک سهامداری بانک‌ها را کاهش می‌دهد. بخش تولید با ریسک‌های مختلفی روبه‌رو است و مشارکت مستقیم بانک‌ها در این بخش بسیار مشکل است. نظام بانکداری اصلی الگویی است مبتنی بر همکاری بانک برای جلوگیری از فرصت‌طلبی بخش تولید و در عین حال ارائه خدمات مناسب به این بخش. اگر بانک‌ها این شیوه را تجربه کنند می‌توانند ضمن حفظ منافع خود به توسعه صنعتی ایران کمک کنند. اگر بانکداران ایران این الگو را بپذیرند برای اجرای آن اصلاحاتی باید در قوانین و مقررات صورت گیرد.

در ایران قوانین و مقررات بانکی بیشتر به نظام بانکداری آمریکایی شباهت دارد. محدودیت‌های جدی در سرمایه‌گذاری مستقیم بانک‌ها وجود دارد. بر اساس ماده 3 دستورالعمل سرمایه‌گذاری موسسات اعتباری مصوب 18/1/1386 بانک مرکزی ایران میزان سرمایه‌گذاری مستقیم بی‌واسطه و با‌واسطه‌ هر موسسه اعتباری در اشخاص حقوقی باید از ضوابط زیر پیروی کند.

1- سرمایه‌گذاری در اوراق بهادارِ مجموع اشخاص حقوقی نباید بیش از 40 درصد سرمایه پایه و در هر شخص حقوقی نباید بیش از 10 درصد موسسه اعتباری باشد.

2- سرمایه‌گذاری در اشخاص خارج از بورس نباید از 5 درصد سرمایه پایه موسسه اعتباری تجاوز کند.

3- میزان سرمایه‌گذاری موسسه اعتباری نباید بیش از 20 درصد سرمایه شخص حقوقی باشد.

جدا از سیاست‌های بلندمدت، دو راهکار میان‌مدت می‌تواند در آشتی دادن منافع بخش‌های تولیدی با بخش بانکی مفید باشد؛ نخست تغییر رفتار بانک‌ها و دوم مداخله کارآمد دولت در تخصیص منابع بانکی

قیود فوق بسیار محدود‌کننده هستند زیرا سرمایه پایه بانک‌ها در مقایسه با قدرت سرمایه‌گذاری آنها بسیار اندک است. به طور مثال سرمایه پایه یک بانک که سرمایه اولیه آن 500 میلیارد تومان است بیش از 15 هزار میلیارد تومان سپرده در نزد خود دارد که پس از کسر سپرده قانونی و احتیاطی می‌تواند بخش اعظم آن را وام داده یا سرمایه‌گذاری کند. قیود فوق به این علت وضع شده‌اند که دارایی‌های بانک از قدرت نقدشوندگی بالایی برخوردار و ریسک ورشکستگی بانک اندک باشد. اما این قیود بدین معناست که هیچ یک از بانک‌های ایران نمی‌توانند تبدیل به سرمایه‌گذار عمده صنایع مهمی مانند پتروشیمی، نفت، مخابرات و سایر صنایع سرمایه‌بر باشند.

اقتصاد

هرچند این دستورالعمل محدود‌کننده است اما به نظر می‌رسد اگر بانک‌ها بخواهند همچون آلمان و ژاپن با بخش‌های تولیدی متحد شوند یافتن راه‌های عملی آن چندان سخت نباشد. آشتی منافع بخش بانکی با بخش‌های تولیدی تنها به مقررات بانکی بستگی ندارد. از آن مهم‌تر اراده صاحبان سرمایه در بخش مالی و آگاهی دولتمردان است. اگر دولت نظام بانکی را به حال خود بگذارد و رقابت میان بانک‌ها تشدید شود احتمالاً بخش عمده‌ای از منابع بانکی به خرید زمین، طلا، ارز، و... انتقال خواهد یافت. علاوه بر دارایی‌های فوق که سوداگری امری رایج در آنهاست منابع بانکی می‌تواند هر بازاری را در اقتصاد بسته ایران به تلاطم بیندازد. سرمایه‌گذاری در بخش‌های مولد با تنگناهای شدیدی دست و پنجه نرم می‌کند. در این فضای سرمایه‌گذاری و محیط نامناسب کسب‌و‌کار ورود بانک‌ها به فعالیت‌های سوداگرانه نباید چندان تعجب‌آور باشد. منطق اقتصادی و فشارهای رقابتی در بازار بانکی رفتارهای سوداگرانه را موجه می‌سازد. این عمل بانک‌ها و سایر نهادهای مالی هزینه‌های سنگینی بر اقتصاد ایران وارد خواهد ساخت و در نهایت بانک‌ها نیز قربانی این وضع خواهند شد. بانکداری سودآور در اقتصادی ممکن است که بخش‌های تولیدی سودآور داشته باشد در غیر این صورت سودهای کوتاه‌مدت بانکی پایدار نخواهد بود.

بدون شک مهم ترین رکن هر اقتصادی، تولید و بخش مولد اقتصاد است. بانک ها به عنوان نهادهایی که منابع مالی مردم را برای سرمایه گذاری جذب می کنند، نقش به سزایی در تامین منابع مالی تولید بر عهده دارند. اما در شرایط کنونی حتی بانکها هم به آفت دلالی دچار شده اند. مسئولین و سیاست گذاران باید با عزمی جدی در پی حل این معضل و رفع تضاد میان بانک ها و بخش تولید برآیند تا شاهد افول بخش تولیدی نباشیم.

فرآوری: ریحانه حمیدی فر

بخش اقتصاد تبیان


منابع:جوان آنلاین/خبرآنلاین

حال مسئولان امر به جای پاسکاری و رفع مسئولت از خود درباره بحران ارز، باید هر چه زودتر به فکر ایجاد ثبات و تثبیت نرخ ارز و تقویت بازار سکه باشند تا بیش از این سرمایه‌های سرگردان از بخش‌های مختلف چه حقیقی و حقوقی به این بازار سرازیر نشود. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند باید شاهد حضور هر چه بیشتر مردم عادی و شرکتها و دلالان بیشتر و در نتیجه گرانی بی‌خود و بی‌جهت کالا و ضرر مردم باشیم.

اقتصاد -سرمایه

به دلیل همین روحیه سوداگری حاکم بر اقتصاد، میان بانک ها و تولید تضاد منافعی رخ داده است. در کشوری مانند ایران که محیط کسب‌و‌کار به شدت محدود‌کننده است بانک‌ها منطقاً باید از مشارکت در سرمایه‌گذاری بگریزند و راه هموار سوداگری را طی کنند. این انتخاب منطقی برای همه بخش‌های اقتصاد ایران از جمله نظام بانکی نتایج وحشتناکی در بلندمدت خواهد داشت. دولت برای مقابله با این خطر احتمالی باید تا حد ممکن فضای سوداگری را مسدود و فضای سرمایه‌گذاری را باز کند. اما این اقدام به راحتی امکان‌پذیر نیست و به مقدمات فراوانی از جمله اصلاح نظام مالیاتی برای نظارت بیشتر بر همه بخش‌های اقتصادی، روانسازی نظام اداری برای بهبود محیط کسب‌و‌کار و اصلاح متغیرهای کلان اقتصادی مانند مهار تورم نیاز دارد.

جدا از سیاست‌های بلندمدت، دو راهکار میان‌مدت می‌تواند در آشتی دادن منافع بخش‌های تولیدی با بخش بانکی مفید باشد؛ نخست تغییر رفتار بانک‌ها و دوم مداخله کارآمد دولت در تخصیص منابع بانکی. بانکداری اصلی که الگوی آن در این نوشته توضیح داده شد شیوه‌ای است که می‌تواند منافع بخش بانکی با بخش‌های تولیدی را هم‌جهت سازد. این الگوی بانکداری ریسک سهامداری بانک‌ها را کاهش می‌دهد. بخش تولید با ریسک‌های مختلفی روبه‌رو است و مشارکت مستقیم بانک‌ها در این بخش بسیار مشکل است. نظام بانکداری اصلی الگویی است مبتنی بر همکاری بانک برای جلوگیری از فرصت‌طلبی بخش تولید و در عین حال ارائه خدمات مناسب به این بخش. اگر بانک‌ها این شیوه را تجربه کنند می‌توانند ضمن حفظ منافع خود به توسعه صنعتی ایران کمک کنند. اگر بانکداران ایران این الگو را بپذیرند برای اجرای آن اصلاحاتی باید در قوانین و مقررات صورت گیرد.

در ایران قوانین و مقررات بانکی بیشتر به نظام بانکداری آمریکایی شباهت دارد. محدودیت‌های جدی در سرمایه‌گذاری مستقیم بانک‌ها وجود دارد. بر اساس ماده 3 دستورالعمل سرمایه‌گذاری موسسات اعتباری مصوب 18/1/1386 بانک مرکزی ایران میزان سرمایه‌گذاری مستقیم بی‌واسطه و با‌واسطه‌ هر موسسه اعتباری در اشخاص حقوقی باید از ضوابط زیر پیروی کند.

1- سرمایه‌گذاری در اوراق بهادارِ مجموع اشخاص حقوقی نباید بیش از 40 درصد سرمایه پایه و در هر شخص حقوقی نباید بیش از 10 درصد موسسه اعتباری باشد.

2- سرمایه‌گذاری در اشخاص خارج از بورس نباید از 5 درصد سرمایه پایه موسسه اعتباری تجاوز کند.

3- میزان سرمایه‌گذاری موسسه اعتباری نباید بیش از 20 درصد سرمایه شخص حقوقی باشد.

جدا از سیاست‌های بلندمدت، دو راهکار میان‌مدت می‌تواند در آشتی دادن منافع بخش‌های تولیدی با بخش بانکی مفید باشد؛ نخست تغییر رفتار بانک‌ها و دوم مداخله کارآمد دولت در تخصیص منابع بانکی

قیود فوق بسیار محدود‌کننده هستند زیرا سرمایه پایه بانک‌ها در مقایسه با قدرت سرمایه‌گذاری آنها بسیار اندک است. به طور مثال سرمایه پایه یک بانک که سرمایه اولیه آن 500 میلیارد تومان است بیش از 15 هزار میلیارد تومان سپرده در نزد خود دارد که پس از کسر سپرده قانونی و احتیاطی می‌تواند بخش اعظم آن را وام داده یا سرمایه‌گذاری کند. قیود فوق به این علت وضع شده‌اند که دارایی‌های بانک از قدرت نقدشوندگی بالایی برخوردار و ریسک ورشکستگی بانک اندک باشد. اما این قیود بدین معناست که هیچ یک از بانک‌های ایران نمی‌توانند تبدیل به سرمایه‌گذار عمده صنایع مهمی مانند پتروشیمی، نفت، مخابرات و سایر صنایع سرمایه‌بر باشند.

اقتصاد

هرچند این دستورالعمل محدود‌کننده است اما به نظر می‌رسد اگر بانک‌ها بخواهند همچون آلمان و ژاپن با بخش‌های تولیدی متحد شوند یافتن راه‌های عملی آن چندان سخت نباشد. آشتی منافع بخش بانکی با بخش‌های تولیدی تنها به مقررات بانکی بستگی ندارد. از آن مهم‌تر اراده صاحبان سرمایه در بخش مالی و آگاهی دولتمردان است. اگر دولت نظام بانکی را به حال خود بگذارد و رقابت میان بانک‌ها تشدید شود احتمالاً بخش عمده‌ای از منابع بانکی به خرید زمین، طلا، ارز، و... انتقال خواهد یافت. علاوه بر دارایی‌های فوق که سوداگری امری رایج در آنهاست منابع بانکی می‌تواند هر بازاری را در اقتصاد بسته ایران به تلاطم بیندازد. سرمایه‌گذاری در بخش‌های مولد با تنگناهای شدیدی دست و پنجه نرم می‌کند. در این فضای سرمایه‌گذاری و محیط نامناسب کسب‌و‌کار ورود بانک‌ها به فعالیت‌های سوداگرانه نباید چندان تعجب‌آور باشد. منطق اقتصادی و فشارهای رقابتی در بازار بانکی رفتارهای سوداگرانه را موجه می‌سازد. این عمل بانک‌ها و سایر نهادهای مالی هزینه‌های سنگینی بر اقتصاد ایران وارد خواهد ساخت و در نهایت بانک‌ها نیز قربانی این وضع خواهند شد. بانکداری سودآور در اقتصادی ممکن است که بخش‌های تولیدی سودآور داشته باشد در غیر این صورت سودهای کوتاه‌مدت بانکی پایدار نخواهد بود.

بدون شک مهم ترین رکن هر اقتصادی، تولید و بخش مولد اقتصاد است. بانک ها به عنوان نهادهایی که منابع مالی مردم را برای سرمایه گذاری جذب می کنند، نقش به سزایی در تامین منابع مالی تولید بر عهده دارند. اما در شرایط کنونی حتی بانکها هم به آفت دلالی دچار شده اند. مسئولین و سیاست گذاران باید با عزمی جدی در پی حل این معضل و رفع تضاد میان بانک ها و بخش تولید برآیند تا شاهد افول بخش تولیدی نباشیم.

فرآوری: ریحانه حمیدی فر

بخش اقتصاد تبیان


منابع:جوان آنلاین/خبرآنلاین

سه شنبه چهارم 7 1391 19:44
X